UGA

ساخت وبلاگ

من از این زندگی بیزارم. از کشوری که در آن متولد شده ام. از این که راهی روبروی خودم نمیبینیم جز مهاجرت. از این که باید مقابل آفیسر ویزا ملتمسانه و قانع کننده بگویم که قصد بازگشت به سگدونی مملکتم را دارم. از این که او مرا رد کند و به سادگی گوه بزند به زندگی من، از همین امکان متنفرم.‌ از این که نمیتوانم در دانشگاه خوب درس بخوانم صرفا چون در جای عقب افتاده ای چون ایران متولد شده ام، متنفرم. من آنچه در خراب شده دانشگاه ارائه شد انجام دادم، چه کنم که سطح دانشگاههای ما انقدر پایین است که بالاترینشم هم به لعنت خدا نمی ارزد! قبول، اصلا من هم کم کاری کرده ام ولی واقعا دانشگاه بوستون خارج از سطح من نیست.‌ حالا اگر هم بروم، باید برای جبران کمبود هزینه ها در رستورانی ظرف بشورم! بعد از این همه درس خواندن و جان کندن. کار کردن برای من کسر شأن نیست اما چرا با این سطح اطلاعات باید ظرف بشورم؟ چون کارشناسی ام را قبول ندارند و ارشدم کار ندارد! این زور ندارد؟ نباید رید به این زندگی؟من از این فاضلابی که اسم زندگی بر آن گذشته اند، بیزارم. پیش رویم جز تحقیر چیزی نمیبینم، اینجا، خارج، هرجا باشم... وقتی ایرانی باشی، در هر صورت بازنده ای. UGA...
ما را در سایت UGA دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : thetuesdayso بازدید : 36 تاريخ : شنبه 1 بهمن 1401 ساعت: 2:46